خواستم برايت هديه بگيرمگل گفت: که مرا بفرست که مظهر زيباييمبرگ گفت: که مرا بفرست که مظهر ايستادگي امبيد گفت: که مرا بفرست که مظهر ادبم که هميشه سر به زير دارمبه فکر فرو رفتم و سرم را به زير انداختم به ناگاه قلبم را ديدمکه بهترين چيز در زندگيم هستبه ناگه فرياد زدمکه قلبم را مي فرستم چوناو خود زيباست، مظهرايستادگيستسربه زيرو با نجابتستتولدت مبارک بهاره جوووووون
. . . . . . .