از غم خبري نبود اگر عشق نبود
دل بود ولي چه سود اگر عشق نبود ؟
بي رنگ تر از نقطه ي موهومي بود
اين دايره ي کبود ، اگر عشق نبود
از آينه ها غبار خاموشي را
عکس چه کسي زدود اگر عشق نبود ؟
در سينه ي هر سنگ دلي در تپش است
از اين همه دل چه سود اگر عشق نبود ؟
بي عشق دلم جز گرهي کور چه بود ؟
دل چشم نمي گشود اگر عشق نبود
از دست تو در اين همه سرگرداني
تکليف دلم چه بود اگر عشق نبود ؟